سفارش تبلیغ
صبا ویژن

خاک

من هنوز زنده ام .نفس میکشم ...

هنوز گاهی اوقات دیوانه می شوم به سرم میزند تمام این سالها را پیاده از اول بی تو طی کنم .

هنوز بوی چادر نماز مادرم آرامم میکند نگاهم میکند وقتی که میبارم اما هیچ نمیپرسد...فقط نگاهم میکند...

نگران من نباشید ...زنده ام نفس میکشم ...

و دلتنگیهایم را دیگر بغض نمیکنم ...

میگذارم چشمانم ببارد...

آقا...

هنوز شعر میخوانم ...اما توان نوشتن ندارم ...

با دیدن گنبد ...رنگ سبز ...با صدای باران ...چشمان طهورا...صدای باد ...

با هر بهانه ای این روزها  میگریم...

با هر برگ درخت که می افتد...

به بهانه های بودنم به بهانه های نبودنت من فقط آرام میگریم ...

با قطره باران وزیدن باد جان میگیرم ...

و امیدوار که خدا هنوز از من ناامید نشده است ...

من منتظر میمانم...

 


ارسال شده در توسط خاک