چند وقت است دلم مي گيرد
دلم از شوق حرم مي گيرد
مثل يك قرن شب تاريك است
دوسه روزي كه دلم مي گيرد
مثل اين است كه دارد كم كم
هستي ام رنگ عدم مي گيرد
دسته سينه زني در دل من
نوحه مي خواند ودم مي گيرد
گريه ام يعني : باران بهار!
هم نمي گيرد و هم مي گيرد !
بس كه دلتنگي من بسيار است
دلم از وسعت كم مي گيرد
لشگر عشق ، حرم را به خدا
به خود عشق قسم مي گيرد