سفارش تبلیغ
صبا ویژن

خاک

 

باید در جواب بعضی دوستان که بهم لطف دارن بگم که هنوز چشمهام نتونسته خاک شدن را یاد بگیره شما دعا کنید.

دیشب شب اول مراسم محرم مثل هر سال فقط امسال یه کم زود شروع کردیم . می خواستیم بریم هیئت، تکت یهو گفت لباس مشکیم را می خوام براش آورده بودم بیرون ولی اتو نداشت گیر داد بدون اتو می پوشم . نتونستم راضیش کنم که نپوشه نمیدونم یهو چم شد که جلوش زانو زدم دستاش را تو دستام گرفتم و صورتم را گذاشتم روی قلبش... تاشاید لیاقت شنیدن صدای حسین حسین قلبش را بشنوم ..

جانم به فدات آقا. این چه عشقی که از کودکی تو قلب و دل همه ما ریشه می کنه . این نوای حاجی همیشه بهمم می ریزه:

می کشی مرا حسین .......می کشی مرا حسین!

 

 

 


ارسال شده در توسط خاک