سفارش تبلیغ
صبا ویژن

خاک

 

ماه رمضان امسال یکم با ماه رمضان های سالهای پیش برام فرق میکنه هر سال یه چند روزی را روزه میگرفتم بعد ناراحتی معده به سراغم میومد ولی امسال از همین اول ماه خدا داره حسابی امتحانم میکنه منم که از رو نمیرم روز دوم ماه رفتیم منزل یکی از دوستان وبلاگی در اطراف تهران راه دور بود اما حاجی بخاطر من قبول زحمت کرد باید بهش بگم  ممنون ممنون ممنون .

وقتی رسیدیم نزدیک افطار بود یه امامزاده نزدیک منزلشون بود که پیشنهاد دادن هم بریم زیارت هم سر مزار شهدا حاضر بشیم چند باری میخواستیم بریم منزلشون اما قسمت نمیشد بعضی وقتها بنده باید به رضای خدا راضی بشه فکر میکنم خدا انقدر رفتن ما را به تا خیر انداخت تا به این ماه مبارک وصل بشه ما موقع استجابت دعا سر مزار شهدا گرانقدری حاضر بشیم که امیدوارم آنها هم دوست داشتن ما را ببینن  نماز را در امامزاده خوندیم بعضی وقتها آدمیزاد دلشو به یه نشونهایی خوش میکنه که با دیدن آن نشانها میفهمه خدا هنوزم دوسش داره و فراموشش نکرده .

در آخر مثل همیشه خدایا من را به حال خودم وا مگذار کمکم کن در همه جا نور تو توی قلبم روشن بشه وازت غافل نشم خودت خوب میدونی که من بهت وابستم اگه یه لحظه ازم جدا بشی میفهمم  زود تنبیهم میکنی زود راضیم میکنی پس تنهام نزار میدونم که دلت برام تنگ میشه میدونی که من دوست دارم بیام پیشت ولی نمیتونم خودم بیام پس تو یه کاری بکن که این همه فاصله برای همیشه کم بشه توی این ماه مبارک سعی میکنم بنده خوبی بشم تا شبهای قدر دلت برام تنگ بشه و بگی برید این بنده من و بیارید پیشم من به تو امید بستم ای مهربانترین مهربانها .

خداوندا دلم در خواب گرد است

  شب او را امید اختری نیست

   مرا در دل هراس از مرگ تن نیست

    من از دلمردگیها بیمناکم

   که بی دل زنده ماندن کار من نیست.


ارسال شده در توسط خاک