سفارش تبلیغ
صبا ویژن

خاک

در راه وقتی به کاروان پیاده نگاه میکردم فقط طفلان شما را میدیدم...


نگاهم گاه و بیگاه به دنبال بانوی کاروان میگشت...


شبها پاهای تاول زده را مرمت میکردند...


خوش بحال پاهای تاول زده ای که به صحن و سرای شما راه یافت اما شرمگین از نبود رقیه...

 

 

 

 

 

 

 



ارسال شده در توسط خاک