سلام
عزيز دل.....اينجا هوا خيلي خوبه...سرد حسابي نفست يخ مي كنه.....جيگرت حال مياد.....پاشين بياين اينجا......نزديكم هست.تكتم هم زياد عقب نمي مونه....
حاجي راست مي گه.....خودت بهم ياد دادي هميشه شكرگذار باشم...يادته من چقدر از خدا عصباني بودم....
حالا جك بگم حال بياي.....
بچه:مامان سوار اسب سفيد ارزوها كيه؟
مامان:يه الاغي مثل بابات.......
يكي ديگه:
از غضنفر مي پرسن نخست وزير به انگليسي چي مي شه؟
مي گه :First And Under
صرف فعل نشستن به گويش چراغعلي: مو بنشينم، تونم بنشيني، اونم بنشينه، ما که بنشينم، شمام که بنشينيد، ديه جا ني اونا بنشينن!
غضنفر داشت دنبال جاي پارک مي گشته اما پيدا نمي کرد! در همون حال گشتن به خدا ميگه: خدايا اگه يه جاي پارک برام پيدا کنيا من نماز مي خونم، روزه مي گيرم که يه دفعه يه جاي پارک مي بينه و به خدا مي گه! خدا جون نمي خوادخودم پيدا کردم
مردي از اينکه زنش به گربه خانه بيشتر از او توجه ميکرد ناراحت بود، يک روز گربه را برد و چندتا خيابان آنطرف تر ول کرد
ولي تا رسيد به خانه، ديد گربه زود تر از اون برگشته خونه، اين کار چندين دفعه تکرار شد و مرد حسابي کلافه شده بود. بالاخره يک روز گربه را با ماشين گرداند، از چندين پل و رودخانه پارک و غيره گذشت و بالاخره گربه را در منطقه اي پرت و دورافتاده ول کرد. آن شب مرد به خانه بر نگشت آخرشب زنگ زد و به زنش گفت: اون گربه کره خر خونه هست؟
زنش گفت: آره
مرد گفت: گوشي رو بده بهش، من گم شدم!!