سلام
بعد سفر ...هرچي بلاست سر نيمکره سمت چپ بدنم هست داره مياد....اون از گوش چپم...اون از چشم چپم...ديشبم دست چپم....هعي....داشتم يورتمه ميرفتم توي خونه....اخه شب قدر دختر بتمرگ سرجات...که چشمت روز بد نبينه...با دست چپ نازنين امدم پايين...چيزيش نشده....فقط بسته امش....و امروز هرچي نوشتم با دست راستم بوده....گناه داره...دلم براش مي سوزه...