سفارش تبلیغ
صبا ویژن

خاک

وقتی پا میزارم تو صحن و سرات نمیتونم ازت چیزی بخوام انگار عظمتتون همه وجودم را میگیره انگار مهر به لبام میزنن یه سنگینی خاصی بهم دست میده دوست ندارم صحنتون را ترک کنم اصلا مردم را حس نمیکنم فکر میکنم خودمو و خودتیم .

آقا من هیچوقت نتونستم چیزی بگم چون میدونم شما همه چیز را میدونید من صبر میکنم صبر صبر...

تا شاید یه روز که دارم از صحنتون خارج میشم یکی صدام کنه نگام کنه شایدم دستی داز کنه جدام کنه...

آقا شهادتتون را تسلیت میگم.

چند روزی باید برم سفر پستم را زود گذاشتم شرمنده دوستان هستم.


ارسال شده در توسط خاک