سفارش تبلیغ
صبا ویژن

خاک

22 فروردین تولد عزیز مامان دخترم شش سالش تمام میشه امسال یعنی سال 89 به کلاس اول میره بعضی وقتها با خودم فکر می کنم وقتی بزرگ بشه از بیش من بره من باید چیکار کنم یعنی تکتم این کار را میکنه اسم مادر امام رضا را براش انتخاب کردم تکتم یعنی البته به زبان رومی (کهکشان بی انتها ) امسال که به بیش دبستانی رفت تحمل دوریش برام سخت بود ولی چاره دیگری نبود تکتم با به دنیا امدنش ارامش را به من هدیه داد  وجودش ارامم میکنه واقعا بچه و مال فتنه هستند فکر اینکه از دستش بدم دیوانم کرده همیشه وقتی باهاش حرف میزنم بهش میگم تو بهترین هدیه خدا به من هستی انوقت میگه خوب میدونم چند بار میگی الان نمیفهمه من چی میگم نه یعنی یه روزی میفهمه شاید ان روز من دیگه نباشم ولی این نوشتها هستن تا ان بفهمه که ارامشش دیوانم کرده میمیرم برای بغل کردنش تکتم همه رنگها را دوست داره غذای مورد علاقش قورمه سبزی وماکارونی خیلی دوست داره چادر سرش کنه ولی من گاهی بهش اجازه میدم همیشه دوست داره موهاش دورش بریزه وتل بزنه ولی من دوست دارم براش ببندم سیدی ارین را دوست داره از کارهای گروهی خوشش میاد من بهش میگم دوست دارم خانم دکتر بشی ولی با شیطنت بچه گانش میگه مامان من دوست دارم نقاش بشم چی کارش کنم دوست داره اینم بگم وقتی مهمان داریم خوب سس درست میکنه شایدم اخرش مثل من یه مامان خوب شد خیلی کار دارم هنوز براش کادو نگرفتم بابایی میگه عروسک نه خودش موتور میخواد اما نمیشه که فعلا باید فکر کنم دیگه دیر وقت همه خوابیدن خدایا اگه این هدیه الهی را از من بگیری من من راضیم به رضای خودت تکتم جان تولدت مبارک امیدوارم عمر با عزت داشته باشی تکتم وجود تو مامان را ارام میکنه همیشه سربلند باشی   

 


ارسال شده در توسط خاک